عیب گیری فصل دوم سریال Master of None
فصل نخستین <<استاد هیچی>> ( سریال Master of None ) فورا تبدیل به یکی از شایسته ترین سریال هایی شد که در تمام عمرم بازدید کرده ام . تحت عنوان هر که از سیت کام های تراز ذیل خسته و کلافه شده بودم و به دنبال مدل تازه ای از کمدی بودم که به پرتاب رگباری چهار عدد طنز خلاصه نشود و دربردارنده شم و گرما و درام و ایده های بکر باشد , <<استاد هیچی>> خودِ کالا بود . ساخته ی عزیز انصاری و آلن یانگ احتمالا خیلی مشابه به سریال <<لویی>> ( Louie ) بود , ولی آنان در واقع قالب سریال جریان سازِ لویی سی . کی را برداشته بودند , کامل تر کرده بودند , ترقی داده بودند و تجربه ای جدید را عرضه می کردند که تقلید کورکورانه ای از شخص دیگری کمبود , بلکه از ذهن و تجربه ها و طریق تفکر منحصر سازندگانش سرچشمه می گرفت . فیض سریالی فراوان فردی شد که نمی توانید دو دقیقه ی بعدش را حدس بزنید . سریالی که اگر چه از یک خط داستانی کلی فایده می برد , ولی در هر اپیزود ما را به گوشه ای از دنیای کاراکترهایش میبرد و با چنان ظرافتی به موضوعاتِ ظاهرا پیش پاافتاده البته جذابش می پرداخت که از مقدمه تا پایان یک مارتن شگفت انگیز باقی میماند . هنگامی سریالی در فصل اولش بدین مرتبه از تاثیرگذاری و تکامل دست پیدا میکند , کار برای فصل های بعدی خیلی دشوار میگردد . به این ترتیب سوال این بود که آیا انصاری و یانگ می توانند روی دست خودشان بلند شوند؟ ابدا به چه شکل می توان چیزی خوبتر و کامل تر از فصل اولیه ارائه کرد؟
خب , فصل دوم <<استاد هیچی>> با پیروزی بدین سوال ها پاسخ مثبت می دهد . فصل دوم خیر فقط ویژگی های خوشمزه , لذت بخش و شگفت انگیز فصل اولیه را دو برابر نموده است , بلکه طوری قالب داستانگویی فصل نخستین را کامل تر نموده است که راستش را بخواهید کم کم بایستی درانتظار اخلاق جور ماجرا جدیدی در تلویزیون باشیم . فصل دوم <<استاد هیچی>> هم زمان یکی از غم انگیزترین و خوشحال کننده ترین چیزهایی است که در قالب تلویزیون می توانید پیدا نمائید . غم انگیز است زیرا یک کمدی بی مغز که صرفا به نشستن عده ای به دور نیز و مضحک کردن یکدیگر خلاصه شده باشد نمی باشد و حقیقتا به باطن بعضا از پیچیده ترین اندوه و اندوه های بشری شیرجه می زند و روی آنان تمرکز می نماید , البته لذت بخش و دلپذیر است زیرا به این ناراحتی و اندوه ها و درگیری ها تحت عنوان سد هایی که بایستی از دربین برداشته شوند نگاه نمیکند , بلکه با آن ها تحت عنوان تجربه هایی خلق مینماید که نباید قضیه وحشت قرار بگیرند , نباید در بازخورد با آن ها سراسمیه شویم , بلکه می بایست از آنان درس بگیریم . می بایست با اعتنا آن ها را مطالعه کنیم . <<استاد هیچی>> یکی شایسته ترین نمونه های هنری است که بهمان امداد می نماید که معاش را شعور کنیم . چه بسا عجیب ترین و آشفته ترین و غیرقابل توصیف ترین اتفاقات زندگی مان را . پرداختن به تقلاها و داستان های اقلیت ها و آدم های طبقه ی میانگین جامعه بود که غالبا در فیلم و سریال ها نادیده گرفته می گردند و ( ۲ ) فرمت داستانگویی اش بود که آن را <<داستان های کوتاه تصویری>> می نامم . خب , انصاری و یانگ و تیمشان در فصل دوم در هرچه دارای مسئولیت ماندن بدین دو ویژگی یخ بندان کرده اند و در این را بالاتر از فصل اولیه می گذارند . اکنون خیر فقط خویش انصاری به
درباره این سایت